با خدا تا خدا | ||
خبر دارم چه راهی را بر اوج نیزه طی کردی [ دوشنبه 93/8/19 ] [ 11:14 صبح ] [ ترنم ]
[ نظرات () ]
اینجا سرزمین واژه های وارونه است: جایی که گنج "جنگ" می شود. درمان "نامرد" می شود. قهقهه "هق هق" می شود. اما درد ، همان "درد " است. آقا جان یابن الحسن دلم "آرامش " وارونه می خواهد. یعنی ش م ا را................ [ جمعه 93/8/16 ] [ 9:55 صبح ] [ ترنم ]
[ نظرات () ]
دلم گرم خداوندیست که با دستان من گندم برای یا کریم خانه می ریزد. چه بخشنده خدای عاشقی دارم که می خواند مرا با آن که می داند گنهکارم. دلم گرم است می دانم بدون او تنهای، تنهایم............... [ پنج شنبه 93/8/15 ] [ 1:42 عصر ] [ ترنم ]
[ نظرات () ]
الهی هر چند( محلی از اعراب ندارم) اما تو خود به من جرأت داده ای و الا(ابتدا به نکره ) جایز نیست، رحیما (افعال ناقصه ام )را به کویت بپذیر و مرا از دلبستگانت (استثنا )مکن، عطوفا من تشنه عطوفت تؤام مرا به خیل اولیایت (عطف) فرما [ پنج شنبه 93/8/15 ] [ 7:49 صبح ] [ ترنم ]
[ نظرات () ]
حضرت زینب (س) در ماجرای کربلا شهادت برادر و فرزندان و خاندانش دیده بودند، اسیر شده بودند. در جواب یزید ملعون که پرسید ماجرای کربلا چطور دیدی فرمودند: «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا هَؤُلَاءِ قَوْمٌ کَتَبَ اللَّهُ عَلَیْهِمُ الْقَتْلَ فَبَرَزُوا إِلى مَضاجِعِهِمْ وَ سَیَجْمَعُ اللَّهُ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُمْ فَتُحَاجُّ وَ تُخَاصَمُفَانْظُرْ لِمَنْ یَکُونُ الْفَلْجُ یَوْمَئِذ»: من جز زیبایى چیزى ندیدم، اینان افرادى بودند که خداوند مقام شهادت را سرنوشتشان ساخت، از این رو داوطلبانه به خوابگاههاى خود شتافتند، به زودى خداوند بین آنان و تو را جمع کند، تا تو را به محاکمه بکشد، اکنون بنگر در آن دادگاه و محاکمه، چه کسى پیروز و چه کسى درمانده است؟» و با این جمله، زیباترین و پرمعناترین پاسخ دادند و در برابر افراد ظالم لب به شکایت و ناله باز نکردند. [ چهارشنبه 93/8/14 ] [ 6:20 عصر ] [ ترنم ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |